یکی از اوصاف اصلی هر قانون، امری و اجباری بودنه اونه، قوانین به طور کلی با منافع عمومی ارتباط فراوانی دارن و دولت به عنوان حاکمیت، ضمانت اجرای اونها رو بعهده گرفته.
با رویکرد حقوقی میتونیم ماهیت قواعد امری رو به قاعدۀ رفتاری لا یتخلف توصیف کرد و فلسفۀ وضع اونها رو بر مبنای مصلحت اجتماعی توجیه و تبیین کرد، با این حال به نظر میرسه این توصیف فاقد درون نگری لازم، برای تبیین و توجیه این دسته از قواعده.
از طرفی بخش قابل توجهی از قوانین و مقررات حاکم بر معادلات و قراردادها رو قواعدی تشکیل میدن که تکمیل کنندۀ ارادۀ طرفین بوده و در صورت عدم توافق خلاف بر روابط اونها حکومت خواهند کرد.
هرچند ارتباط بین حقوق با منافع اشخاص و افراد، و یا نظم عمومی و یا منافع دولت، میتونه در دسته بندی حقوق، به حقوق امری و یا تکمیلی کمک کنه، ولی هر کدوم از این دسته بندیها میتونه در تفسیر فرآیند ثبتی بسیار مهم باشه.
البته این به اون معنا نیست که اشخاص حقوقی در برابر قوانین تکمیلی آزادن.
سئوال
اگر قانون گذار شرکتها، همچون اقتصاددانان نئوکلاسیک در درون شرکتهای تجاری واقعیاتی غیر از تولید، مالکان بنگاه و مدیران به عنوان عاملان امین بنگاه داران و افزایش سود بنگاهی، رو مورد توجه قرار ندهند و با یک نگرش مالک محورانه شرکت رو تجسم کنن، آیا تعیین حقوق شرکتها، مطلوب میباشد؟
پاسخ
اگر نظام حقوق شرکتها رو مجموعهای از بایدها و نبایدها فرض کنیم، و قبول کنیم هر ناهنجاری در حدود و محتوای خود، تابعی از نظام توصیفی زیر مجموعۀ اونه، حقوق شرکتهای محصول تفکر نئوکلاسیکی، حتماٌ از نوع مالک محور و یا سهامدار محور بوده، که مقررات و قوانین اون با محوریت حقوق مالکان وضع میشه. محور اصلی در حقوق شرکتها، قانونگذاری برای مالک و حقوق اونه، چون شرکت متعلق به مالکه ومالک سرمایه گذار اصلی محسوب میشه، و سایر گروههای درگیر در بنگاه، عوامل و ابزار پیشبرد اهداف شرکت تلقی میشن و نه فقط در منافع حاصله بلکه در مدیریت و تصمیم گیریهای شرکت حق مداخله ندارن.
به هر حال به نظر میرسه که بخشی از حقوق شرکتها رو دستهای از قواعد تشکیل میدن که انجام عمل یا توافقی رو برای طرفهای درگیر در شرکت، مجاز میشمره. دلیل نامگذاری این قواعد نقشیه که این قواعد دارن، یعنی قواعد افراد رو آزاد میزاره تا بتونن معاملات خاصی رو منعقد کنن یا ترتیبات خاصی رو اتخاذ کنن. با توجه به این که چنین قواعدی افراد رو قادر به انجام معاملات یا ترتیبات مخصوصی میکنه، (قواعد پشتیبان) نامیده میشن.
تفاوت قوانین امری و تکمیلی
یکی از مهمترین تفاوتهای بین قوانین امری و تکمیلی اینه که در قوانین امری اشخاص حتی با توافق و رضایت همدیگه هم، نمیتونن برخلاف اونها عمل کنن، مثلا در شرکتهای سهامی باید اساسنامهای که به تأیید مؤسسین میرسه، وجود داشته باشه پس طبق قانون حداقل مواردی که در اساسنامه قانون گذار در نظر گرفته، باید در نظر گرفته بشه؛ ولی قواعد تکمیلی رو میشه با توافق طرفین تغییر داد، مثل روابط بین شرکاء و سهامداران و یا تعداد اعضای هیأت مدیره. در قواعد تکمیلی اگر برخلاف اونها توافق صورت نگیره، به همون شکل اجرا میشه.
به این ترتیب، تفاوت قوانین امری و تکمیلی در اینه که قوانین دستۀ اول بطور مطلق ایجاد الزام میکنه ولی اجبار دستۀ دوم به شرط اینه که از قبل برخلاف اون تراضی نشده باشه باشه.
قوانین تکمیلی دارای آثار و تکالیف زیادی هستن که در عرف تجارتهای ملی و بین المللی به وفور مشاهده میشه. برای مثال تعیین اقامتگاه و یا تابعیت توسط سهامداران و یا حل و فصل دعاوی بین شرکا و ارجاع اون به داوری و حدود مسئولیت هریک از شرکا و سهامداران، همگی میتونن در قوانین تکمیلی در نظر گرفته بشن. قوانین تکمیلی قوانین عادلانۀ تجاری رو در زمان تشکیل شرکت و یا بعد از اون پیش بینی میکنه و طرفین قرارداد مجبورن تمام جزئیات رو در اساسنامۀ خودشون پیش بینی کنن.
روابط در شرکتهای تجاری
در شرکتهای تجاری دو نوع رابطه وجود داره؛ یکی رابطۀ بین شرکاء و سهامداران که به نوعی قراردادی بوده و قابل احترامه، و رابطۀ دوم که رابطهای بین شرکت و اشخاص ثالث و یا دولت ویا جامعه هست، که قوانین تکمیلی در این مورد با دقت بیشتری اعمال میشه.
بنابراین در روابط بین شرکاء در شرکتهای تجاری، معمولاٌ قوانین تکمیلی جایگاه ویژهای داشته، و در روابط و قوانین بین شرکت با اشخاص ثالث و یا دولت، منافع عمومی در نظر گرفته میشه و قوانین به سمت الزامی بودن سوق داده میشوند.
تشخیص قوانین امری از تکمیلی
مهم ترین قانون تشخیص قوانین امری از تکمیلی، مفهوم نظم عمومیه. اگر قانون مربوط به نظم عمومی باشه، امریه و اگر مربوط به حفظ منافع خصوصی و شخص باشه، تکمیلیه.
در امور مالی و تصمیم گیری بین شرکای شرکت، اصل بر تکمیلی بودن اونهاست، مگر اینکه خلافش ثابت بشه. قانونهای مربوط به حقوق ثبت شرکتها که به نوعی از جمله قوانین اداری و حاکمیتی بوده در دستۀ قوانین امری هستند.
با توجه به موارد گفته شده، در عرف مراجع ثبت شرکتها، تفسیر مطابق اساسنامه و یا توافق جایگزین قانون در زمان ممیزی ثبتی در نظر گرفته میشه، اگر اختلافی بین سهامداران و یا اشخاص ثالث با شرکت به وجود بیاد، در بیشتر مواقع مراجع قضایی با توجه به اساسنامه و قرارداد داخلی بین شرکاء، نسبت به صدور رأی اقدام میکنن.
اگر ثبت شرکتی با قوانین امری مخالف باشه، باطله و در حال حاضر در مراجع ثبتی، بسیاری از انواع شرکتهای تجاری به علت عدم رعایت قوانین امری ثبتشون باطل میشه؛ بنابراین تشخیص قوانین امری از تکمیلی بسیار مهمه. هرچند در حقوق خصوصی قوانین به تفصیل شرح داده شدهاند، و در خصوص شرکتهای تجاری هم با توجه به آسون کردن فضای کسب وکار این امکان در نظر گرفته شدن قوانین تکمیلی وجود داره ولی در خصوص قوانین مرتبط با ثبت شرکتها به طور کلی میتونیم قوانین و مقررات دربارۀ این موضوع رو به دو دسته تقسیم کنیم:
دستۀ اول، الزامات ثبتی برای تأسیس و تغییرات شرکتها از جمله مدارک و مستندات ثبتیه که این قوانین، قوانین امری بوده که برای مثال میتونیم به قانون ثبت شرکتها وآیین نامه (نظامنامۀ ثبت شرکتهای داخلی) اشاره کنیم که ثبت تأسیس وتغییرات انواع شرکتهای تجاری الزامی بوده و زمانی نسبت به اشخاص ثالث دارای اعتبار می باشد که در مراجع ثبتی، ثبت شده باشه .
دستۀ دوم، قوانین و مقررات تکمیلی بوده، که برای مثال می تونیم به بعضی از مواد قانون تجارت، که روابط بین شرکاء رو تابع اساسنامه در نظر گرفته، اشاره کنیم.
برای مثال در بعضی از موارد، در خصوص سازماندهی داخلی شرکتها، قوانین تکمیلی توسط قانونگذار در نظر گرفته شده که میتونیم به ماده ۷۲ لایحۀ اصلاحی قانون تجارت در خصوص روابط سهامداران اشاره کرد. (مجمع عمومی شرکت سهامی از اجتماع صاحبان سهام تشکیل میشه. مقررات مربوط به حضور عدۀ لازم برای تشکیل مجمع عمومی و آراء لازم جهت تصمیم گیری در اساسنامه معین میشه، به جز مواردی که قانون، تکلیف خاصی برای اون تعیین کرده باشه.)
در قانون تجارت زمان تشکیل مجمع عمومی عادی در اساسنامه و مطابق با ارادۀ سهامداران در نظر گرفته شده است. در این قانون مدت مدیریت مدیران در اساسنامه معین میشه، همچنین در اساسنامۀ شرکت سهام وثیقه و تعداد سهامی که مدیران باید داشته باشن هم مقرر شده است. نحوۀ تشکیل جلسات هیئت مدیره و حد نصاب اونها و ترتیب دعوت و تشکیل جلسهها، به صورت تکمیلی و در اساسنامۀ شرکت معین میشه.
در شرکتهای با مسئولیت محدود هم در بسیاری از موارد، قوانین تکمیلی توسط قانونگذار در نظر گرفته شده، در قانون تجارت حدود اختیارات مدیران تابع اساسنامه هست.
همچنین در این قانون در خصوص تصمیمات راجع به شرکت و نصاب (مقدار تعیین شده) اون، اساسنامۀ شرکت میتونه ترتیبی برخلاف مراتب قانونی در نظر بگیره. توی قانون اومده که روابط بین شرکاء تابع اساسنامه است و اساسنامۀ شرکت میتونه طور دیگهای دربارۀ این مورد تصمیم بگیره.
شرکتهای دولتی هم طبق قانون، تابع قوانین تأسیس و اساسنامههای خود می باشند و فقط در مورد موضوعاتی که در قوانین و اساسنامههای اونها ذکر نشده، تابع مقررات این قانون میشن؛ بنابراین ثبت شرکتهای دولتی جدا از قوانین امری پیش بینی شده در قانون بوده و اساسنامۀ شرکتهای دولتی میتونه تمهیدات، تشریفات و یا ارکان دیگری رو برای تصمیم گیری شرکت در نظر بگیره.
در بعضی از قوانین، قلمرو قوانین امری و الزامی به طور مشخص تعیین تکلیف شده، برای مثال در این قانون در مورد چگونگی محاسبۀ آرا برای انتخاب مدیران اومده: در مجمع عمومی عادی تصمیمات همواره با اکثریت نصف بعلاوۀ یک آراء حاضر در جلسۀ رسمی معتبر خواهد بود به جز در مورد انتخاب مدیران و بازرسان که اکثریت نسبی کافیه. رأی دهنده میتونه آراء خودش رو به یک نفر بده یا اون رو بین چند نفر که مایل باشه تقسیم کنه، اساسنامۀ شرکت نمی تونه خلاف این ترتیب رو تعیین کنه.
در قانون تجارت اومده که اساسنامۀ شرکت نمیتونه متضمن اختیار افزایش سرمایه برای هیأت مدیره باشه، پس تصمیم گیری دربارۀ افزایش سرمایه در شرکتهای سهامی برعهدۀ مجمع عمومی فوقالعاده است و این موضوع جزء مقررات امریه.
در این قانون حداکثر اختصاص سود به مدیران در نظر گرفته شده و مقررات اساسنامه و هر تصمیمی که مخالف با موارد این ماده باشه، باطل و بلا اثره، در نتیجه در این مورد مقررات امریه.
در این قانون تعیین شده که مقررات اساسنامه و تصمیمات مجامع عمومی نباید حق صاحبان سهام رو در مورد مطرح کردن دعوای مسئولیت علیه مدیران شرکت محدود کنه، بنابراین در بعضی از موارد هم گفته شده که اساسنامۀ شرکتهای سهامی باید با مقررات قوانینی تجاری منطبق بشه.
در ثبت شرکتهای تجاری همواره تشخیص قوانین امری از تکمیلی، کار سختی بوده و تطبیق اساسنامه یا قرارداد و اعلامات شرکت با قوانین و مقررات موجب بروز مشکلاتی برای متقاضیان ثبت شده که این امر در انتخاب موضوع فعالیت شرکت و همچنین نحوۀ رعایت تشریفات تصمیم گیری، جدیتر به نظر میرسه.
جدا از امری یا تکمیلی بودن قوانین ثبت شرکتها، در مورد اینکه آیا فرآیند ثبت شرکتها الزامیه یا اختیاری، نظرات مختلفی بیان شده. به نظر بعضی از استادان و طبق قانون، ثبت شرکتها الزامیه، ولی در خصوص ضمانت اجرایی عدم رعایت مقررات قانون تجارت مبنی بر لزوم ثبت شرکت تجاری، اختلاف نظر وجود داره؛ عدهای گفتنهاند عمل نکردن به این تکلیف باعث ابطال شرکت میشه. استدلالی که میشه برای این ضمانت اجرا بیان کرد، مربوط به نظم عمومی و حقوق اشخاص ثالثه، که در صورت ثبت شرکت، امکان اطلاع از میزان مسئولیت شرکاء، نوع شرکت، اقامتگاه و… رو پیدا میکنند. بعضی دیگه این طور بیان میکنن که ابطال قراردادها امری استثنایی و نیازمند بیان صریح قانونه و از طرفی در قانون ثبت شرکتها، فقط دو ضمانت اجرای جریمه و انحلال برای عدم ثبت تعیین شده و از ابطال صحبتی نشده. در مورد شرکتهای خارجی نیز حکم مشابهی وجود داره.
در پیش نویس لوایح جدید اصلاحی قانون تجارت بیان شده که شرکت تا زمانی که ثبت نشده باشه شخصیت حقوقی نداره و انجام هر گونه عمل حقوقی جز در رابطه با تشکیل شرکت مجاز نیست.
اگر تا شش ماه از تاریخ تسلیم اظهارنامۀ تأسیس به مرجع ثبت شرکتها، شرکت به ثبت نرسه، هر یک از مؤسسین و پذیره نویسان، می تونن با مراجعه به مرجع ثبت شرکتها درخواست صدور گواهی عدم ثبت شرکت رو بکنن.
بانک کارگزار بنا به درخواست هریک از مؤسسین و پذیره نویسان، مبالغ پرداختی اونها رو برمیگردونه. در صورتیکه شرکت به ثبت نرسه، کلیۀ هزینههایی که برای تأسیس شرکت پرداخت یا تعهد شده، برعهدۀ مؤسس یا مؤسسینه. اگربشه عدم تأسیس شرکت رو به عمل مؤسسس یا مؤسسین مربوط کرد، اشخاص ذی نفع ــ از جمله پذیره نویسان شرکت سهامی عام ــ میتونن علاوه بر برگردوندن اصل مبالغ، جبران کاهش ارزش مبالغ پرداختی خود رو در فاصلۀ زمانی پذیره نویسی تا برگردوندن مبالغ بر اساس نرخ رشد شاخص بهای مصرف کننده ــ اعلام شده از طرف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران ــ مطالبه کنن. مؤسسین شرکتهای تجاری نسبت به تصمیمات و اقداماتی که به منظور تأسیس و ثبت شرکت اتخاذ کرده و انجام میدن، مسئولیت تضامنی دارن.